به چرک می نشیند
خنده
به نوار زخم بندی اش ار
ببندی.
رهایش کن
رهایش کن
اگر چند
قیلوله ی دیو
آشفته می شود.
□
چمن است این
چمن است
با لکه های آتش خون گل
بگو چمن است این، تیماج سبز میر غضب نیست
حتا اگر
دیری ست
تا بهار
بر این مسلخ
برنگذشته باشد.
□
تا خنده ی مجروحت به چرک اندر ننشیند
رهایش کن
چون ما
رهایش کن!
۲۶ تیر ۱۳۵۱
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو